کد مطلب:152242 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189

بیرون آمدن شخص بلند قامت و شمشیر بدست، از حرم حضرت عباس
آیة الله سید نور الدین میلانی، فرزند مرحوم آیة الله العظمی میلانی قدس سره این قضیه را نقل فرمودند:

سابقا عراق مستعمره ی دولت عثمانی بود. استاندار كربلا مالیات جدیدی را وضع كرد. رؤسای عرب به ملاقات او رفتند و از وی در خواست كردند كه مالیات مزبور را از مردم نگیرد، ولی او قبول نكرد.

عربها دستور دادند كه بازارها بسته شود. مردم بازار را بستند و همه جا تعطیل شد.

استاندار ناچار شد كه از پادگان مسیب، كه شش فرسخی كربلاست، كمك نظامی طلب كند! جمعی از لشگریان عثمانی برای مقابله با بازاریها وارد كربلا شدند تا به تعطیل عمومی خاتمه دهند.

وقتی لشگر عثمانی وارد كربلا شد، استاندار آنان را در دو طرف خیابان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، كه از درب قبله ی صحن مطهر تا آخر شهر امتداد دارد، ردیف نمود به آنها دستور آماده باش داد.

اعراب هم پشت بام صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام را برای خود سنگر قرار دادند. آنها مثل قطرات باران به طرف هوا شلیك می كردند و با این كار می خواستند بفهمانند كه ما از لشگر عثمانی باكی نداریم.

این مسئله یك هفته به طول انجامید. حرمین مطهرین بسته شده بود و مردم در منازل خود مانده بودند مگر عده ی كمی كه از طریقهای مختلف به باغات یا خارج شهر رفتند.

بالاخره روزی یك شخص بلند قامت كه قد و قامتی موزن و جالب داشت و یك


پیراهن عربی پوشیده و دستمالی سفید بر سر بسته بود و شمشیر برهنه ای در دست داشت، از درب قبله ی صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام خارج شد. وی شمشیر را به دیوار تكیه داد و سپس دست برد و آستین خود را بالا زد.

با این عمل وی، لشگر خود بخود مرعوب شدند و در حالیكه با ترس و وحشت فریاد می زدند: «امام عباس گلدی!» به سمت پادگان مسیب گریختند. در نتیجه، دولت شكست خورد و مردم كربلا، حرم و بازار را باز كردند. [1] .


[1] چهره ي درخشان ج 1، ص 586.